آبی

دیگر اشکانم را ارزان نمی فروشم 

دیگر صدایم را بی حاصل نمی بازم 

دیگر گوشهایم را بیهوده خسته نمیکنم  

و دیگر دستهایم را برایش تکان نمیدهم 

آری 

از این زندان بی حصار خسته شدم  

من دیگر چشمانم را میبندم

 

 

بیش از هر چیز نخست بدان که چه میخواهی(فوخ) 

اگر میبینی کسی به روی تو لبخند نمی زند علت را در لبان فرو بسته خودت جستجو کن. 

 

آسمون چشم های من تا صبح بارید.... 

نگاهم کن...... 

حالاآبی شدم؟؟! 

 

برای مردان بزرگ سدی وجود ندارد  آنها معتقدند: 

یا راهی می یابیم 

یا راهی می سازیم 

موانع وحشتناکی هستند که هرگاه چشمانتان را از هدف دور نگه میدارید آنها را میبینید(هانامور)